کد مطلب:280169 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:236

اصالت مهدویت از جهت ابتناء آن بر توحید و یکتاپرستی
هسته مركزی و محور اصلی تمام مسائل اعتقادی و تربیتی و برنامه های سیاسی و انتظامی ایمان به وحدانیت و یكتائی و یگانگی خداوند متعال است كه خالق و رازق و حاكم و مالك كل و بی نیاز از كل است حق تعیین و نصب حاكم و ولی و امام تشریع و فرمان و امر و نهی و تكلیف و الزام و ولایت مطلق بر كلیه امور مختص به او است. هرحاكمیت و ولایت و مالكیتی كه به اذن او نباشد استعلا و طغیان و استبداد است.

قبول و التزام و الزام به نظامات و قوانینی كه منبع و مبنای شرعی ومصدر و اعتبار الهی ندارد خواه در امور عبادی یا در امور سیاسی و مالی و سائر امور باشد پرستش شیطان و شخص و مقام و هیئت و جامعه ای است كه آن قوانین را وضع كند و وضع این قوانین اظهار شركت با خدا و تصرف در شئون خدا است.

نظامات غیر الهی تحت هر رژیم و نظام باشد غیر شرعی است و واجب الاطاعه نیست خواه استبدادی باشد یا دموكراسی یا به صورتهای دیگر.



[ صفحه 84]



دعوت همه انبیا همه برای تحقق حكومت (الله) در زمین و لغو حكومتهای دیگر است.

حكومت (الله) حكومت برای همه است كه در آن هیچ رنگ و نژاد و زبان و منطقه ای مطرح نیست و همانطور كه خدا حكومت تكوینی دارد در امور اختیاری و تشریعی نیز كسی كه حق حكم و فرمان دارد خدا است و هر حكومتی كه به غیر اذن خدا و خودسرانه و خارج از محدوده حكومت الهی باشد حكومت جاهلیت است و اصالت ندارد اگرچه جاهلیت آن در شكل جدید و به اسم دموكراتیك یا سوسیالیست یا جمهوری خلق باشد نه اكثریت و نه استبداد و نه اشتراكیت، هیچیك اصالت ندارند و اصالت بخش نمی باشند همه چیزها و همه ارتباطات و همه راه ها و نظامها اگر اضافه به خدا نداشته باشند اصالت ندارند و محترم نیستند فقط او اصل است و همه اصالتها فرع او و قائم به مشیت و اراده او و تبعی و عین تعلق به او می باشند.

از روایت معروف (من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة) كه در موضوع شناختن امام این همه تاكید شده است كه هر كس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مرده است مردن جاهلیت استفاده می شود كه در هر عصری امام و ولی امر منحصر به فرد است و بنابراین اولیاء امور متعدد و رهبران منطقه ای و این تعدد حكومتها كه در هر گوشه ای از جهان نظامی و در هر منطقه ای فردی یا گروهی استیلا و استعلا



[ صفحه 85]



دارند و از هر سرزمینی كوچك یا بزرگ وطنی ساخته و عالم اسلام را كه باید تحت نظام واحد امامت و قانون واحد اسلام باشد تجزیه كرده و این تفاوتها غیر قابل قبول را بین مسلمین ایجاد كرده اند كه درآمد سرانه یك كشور مسلمان نشین شاید بیش از صد برابر یك كشور دیگر باشد و در حالی كه یك كشوری مثل كویت نمی داند پولهای خود را چه كند و در كدام بانك بگذارد كشوری مثل بنگلادش در فقر و پریشانی و سختی بگذارند یا كشوری مثل عربستان به اصطلاح سعودی با آن همه ولخرجیهای شاهزادگان و درباریان وهابی مسلك آن پولهایشان در بانكهای خارجی ذخیره و سرمایه استعمار باشد در حالی كه خود عربستان سعودی اكثریت در فقر و فلاكت به سر می بردند.

این بدبختیها همه در اثر تسلط حكومتهای دست نشانده خارجی، و تحمیل نظامات غیر اسلامی و متعدد به مسلمین و شرك آنها به حكومت خدا است.

و اگر مسلمانان از همین حدیث الهام بگیرند و نظام واحدی را كه امت اسلام باید داشته باشد و رهبران آن نظام را كه امام زمان هر عصر است بشناسند و به سوی این حكومت بروند و این تجزیه ها و تفرقه ها را محكوم كنند یقینا به عزت و عظمتی كه خدا به آنها وعده داده است می رسند امروز در اثر این نظامات متعدد و نشناختن امام زمان سپاهیان و قوای مسلح مسلمانان در هر نقطه ای به جای پاسداری از توحید و حق و عدالت نگهبان



[ صفحه 86]



یكی از طاغوتهای دست نشانده شرق یا غرب می باشند و افسران و سربازانی كه باید سرباز اسلام و مجاهد فی سبیل الله باشند سرباز افرادی مثل خود یا بدتر و كمتر از خود شده و از بوالبهوسیها و كامرانیها و استبداد این و آن پاسداری می نمایند.

در اردن این سربازان بدبخت و از اعتبار انسانی و اسلامی افتاده نگهبان قدرت ملك حسین نوكر آمریكا هستند در عربستان به اصطلاح سعودی نگهبان رژیم منحط و منحرف از اسلام ملك خالد و در مصر پاسدار حكومت تحمیلی و صهیونیسم خواه سادات و در یمن جنوبی نگهبان حكومت الحاد و دست نشانده شوروی و در لیبی پاسدار حكومت قذافی مستبد و طرفدار ملوك شرق در عراق نگهبان رژیم خونخوار و ضد انسانی صدام و خلاصه در هركجا (غیر از ایران كه امیدواریم ارتشش در پرتو قوانین انقلاب به طور اسلامی بازسازی شود)

این سربازان كه ایده اسلامی ندارند یا اسیر و فدائی مزدوران شوروی یا نوكران آمریكا هستند نظام واحد امامت همه را در یك خط و عمال حكومت خدا و هدف همه را خدا و جهاد همه را فی سبیل الله قرار می دهد و مطلب دیگر كه از این روایت استفاده می شود نقش معرفت امام زمان در سرنوشت انسان و عوالم بعد از این دنیای او است كه اگر امام را نشناسد به مردن جاهلیت خواهد مرد و به نظر ما نكته ای كه در این روایت بسیار مهم است و بسیاری از آن غفلت دارند این است كه چگونه



[ صفحه 87]



مردن در حال نشناختن امام مساوی است با مردن جاهلیت اما با این توضیحاتی كه ما دادیم معلوم می شود كه این به واسطه ارتباط عقیده به نظام امامت با عقیده توحید است نشناختن امام و نظامی كه باید از آن تبعیت شود نشناختن حكومت خدا و قبول نظامات دیگران است.

قرآن می فرماید الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور خدا ولی و متصرف امور و صاحب اختیار مومنان است آنها را از تاریكیها (دوگانگیها و نظامات مشركانه و ولایت این و آن) به سوی نور (به سوی حكومت خدا و هدایت خدا و قوانین خدا) خارج می سازد والذین كفروا اولیاوهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات) آنانكه كافر شدند اولیاء آنها (و رهبران و نظامات حاكم بر آنها) طاغوت است آنها را از نور به سوی تاریكیها خارج می نماید.

از اینگونه آیات معلوم می شود كه چرا مردن كسی كه امام زمان را نشناسد مردن جاهلیت است چون نظام امامت نظام توحید و ولایت خدا و خلافت از جانب خدا است و تسلیم و تن در دادن به اطاعت از آن اطاعت از خدا است لذا آیه (و لا یشرك بعباده ربه احد) تفسیر شده است به اینكه در ولایت و رهبری كسی را با امام زمان شریك قرار ندهد یعنی در كنار او و مقابل او كسی را واجب الاطاعه نداند.

اینها معانی بلندی است كه باید هر چه بیشتر و گسترده تر



[ صفحه 88]



به ملت مسلمان و خصوص شیعه تفهیم شود تا ابعاد سازنده و انقلابی و انسانی اسلام را درك كنند و از ذلت تواضع و پرستش در برابر مستكبران كوچك و بزرگ نجات یابند. باید مسلمان رژیم اسلام را بشناسد و خود را فقط در برابر آن مسئول و متعهد بداند.

این مسئله شناخت نظام و تابعیتی كه باید شخص از آن داشته باشد در بین مسلمانان غیر شیعه رسما از اهمیت افتاده و لذا چنانكه گفتیم هر گوشه ای نظامی و هرجا حاكمی و سلطانی و امیری بر مردم تحمیل شده و عملا صدها ملیون مسلمان تسلیم این نظامها شده و بلكه بسیاری این نظامها را واجب الاطاعه و زمامداران آن را اولوالامر می دانند و بدتر آنكه به همان رسوم كثیف آریا مهری سابق در آغاز كارهای رسمی یا نامه های رسمی به جای (بسم الله الرحمن الرحیم) كه شعار اسلام و شعار كسانی است كه آزادی انسان را احساس می كنند (بسم سموالامیر) یا (بسم جلالة الملك) می گویند و بیش از مشرق تا مغرب از اسلام عزیز و از كرامت انسانیت فاصله می گیرند و در بین شیعیان نیز با اینكه مسئله امامت را از اول و عصر حضرت رسول صلی الله علیه و آله به مفهوم و محتوای اصیل و توحیدی آن شناخته و بعد از رحلت آن حضرت نیز از آن منحرف نشده و در تمام چهارده قرنی كه تا امروز بر اسلام گذشته این شیعه بود كه به این اصل در بعد وسیع و عامش متمسك بوده است معذلك عملا به



[ صفحه 89]



جنبه های منفی و مثبت آن چنانكه شایسته است بسیاری توجه نداشته اند در جنبه منفی مثلا نفی حكومت های طاغوتی و نظامهای غیر شرعی حائز اهمیت است كه باید همیشه این عقیده از این جهت مورد استفاده باشد و در ابعاد مختلف مثل مبارزات منفی ادامه داشته باشد و در جنبه مثبت نیز باید اقدامات و حركات لازم همیشه برای برقراری این نظام انجام شود كه اگرچه برقرار شدن آن در سطح جهانی و در حد كامل و جامع آن موقوف به حصول شرایط و آمادگی جهان و ظهور امام زمان حضرت ولی عصر ارواحنا فداه است اما برقرار كردن آن در سطوح محدودتر بحسب شرایط و امكانات هر زمان امكان پذیر است و ولایت فقیه و نیابت عامه علماء و فقهاء آن را قابل عمل و بلكه عملی كرده است.

لذا می بینیم تقریبا در تمام اعصار غیبت و قبل از آن حكومتهائی كه زمام امور مسلمین را به غصب و قهر به دست گرفتند و اعمال و روشهائی داشتند كه هرگز با دعوت اسلام و عدالت اسلام قابل تطبیق و تصحیح نبوداز نظر شیعه حكومت ظلمه خوانده می شد و از یاری و اعانت آنها جز در حدودی كه حفظ مصالح كلی و اساس اسلام و دفاع از هجوم و تسلط كفار بر آن توقف داشت خودداری می كردند وشیعیان متعهد در امور خود به فقهاء عادل هر عصر رجوع می كردند و حتی علاوه بر مالیاتهای رسمی كه به دولتهای غاصب می دادند وجوه شرعی خود



[ صفحه 90]



را كه به آنها تعلق می گرفت به فقهاء می رساندند كه اگرچه در ظاهر تحت رژیم نظام حكومت جبار بودند تابعیت واقعی آنها تابعیت از نظام امامت بوده و هست.

این از خصائص مذهب شیعه است كه در برابر حكومتهای جائر و غیر مشروع همواره موضع عدم قبول و همكاری نداشتن داشته است.

واین است اثر عقیده توحید و ایمان به صفات جلال و جمال خدا و این است معنی ظهور عقیده توحید در برداشت و تلقی موحد از نظام سیاست و حكومت و این است معنای ارتباط و ابتناء نظام جامعه و عقیده به مهدویت بر توحید و یكتاپرستی كه اصالتی از این محكمتر و واقعی تر نیست و خلاصه آن مفاد این دو آیه است

و ان احكم بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهواءهم و احذرهم ان یفتنوك عن بعض ما انزل الله الیك فان تولوا فاعلم انما یرید الله ان یصیبهم ببعض ذنوبهم و ان كثیرا من الناس لفاسقون افحكم الجاهلیة یبغون و من احسن من الله حكما لقوم یوقنون.



[ صفحه 93]